md.appm50.ir

کد خبر: ۲۹۵۸۳۸
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۷

اخبار ویژه

 
 
مشکل تحریم‌ها آمریکاست نه FATF!
 
«چرا FATF بعد از برجام مهم شد؟». مسعود براتی کارشناس تحریم و FATF با طرح پرسش فوق نوشت: پاسخ دقیق به این سؤال بخش مهمی از پرونده FATF را رمزگشایی می‌کند. 
با بررسی سیر تحولات بعد از امضای برجام مشخص می‌شود که در زمانی موضوع FATF به مسئله جدی کشور تبدیل شد که ناموفق بودن پروژه برجام در حال آشکار شدن بود. 
برجام پروژه‌ای بود که دولت آقای روحانی و جریان سیاسی حامی او به مردم فروختند تا بتوانند رای آنها را از آنِ خود بکنند. بخش زیادی از این پروژه مربوط به بزرگنمایی و اغراق بیش از اندازه و تصویرسازی غیرواقعی از نتایج برجام بود. برای مثال رئیس‌جمهور روحانی در روز نهائی شدن برجام در اظهارنظری عجیب بیان کرد که با برجام تمامی تحریم‌های اقتصادی مالی و حتی تسلیحاتی بالمره لغو می‌شود.
اما با گذشت زمان و در همان ماه‌های ابتدائی بعد از اجرائی شدن برجام شواهد یکی پس از دیگری خود را بروز می‌داد که آن چیزی که تصویر شده است با آن چیزی که واقعی است فاصله بسیار زیادی دارد. مهم‌ترین شاهد مثال صحبت‌های آقای دکتر سیف رئیس وقت بانک مرکزی در شورای روابط خارجی آمریکا است او به صراحت درباره آثار برجام از عبارت تقریباً هیچ استفاده می‌کند. دکتر سیف به دلیل حضور در بانک مرکزی به خوبی از آثار و نتایج توافق برجام بر روابط بانکی آگاه بود و این جمله که از او صادر شد نشان‌دهنده نتیجه واقعی برجام در حوزه روابط اقتصادی بود. 
اما دولت روحانی و جریان سیاسی حامی او به این راحتی حاضر به پذیرش شکست ایده‌محوری خود نبود لذا از همان زمان پروژه جایگزین را برای مشغول کردن ذهن مردم و تداوم حضور آنها در قدرت آغاز شد. 
در سومین گزارش وزارت خارجه به مجلس شورای اسلامی درباره اجرای برجام کلید این پروژه زده شد و بیان شد که علی‌رغم رفع تحریم‌ها معضلی به نام حضور ایران در فهرست سیاه FATF وجود دارد و لذا مشکلاتی در حوزه برقراری روابط بانکی خارجی وجود داشته که باید برای رفع آن تلاش کرد. 
این در حالی ‌است که مشکل اصلی روابط بانکی خارجی که هم از نظر تاریخی قابل اثبات است و هم از نظر تحلیلی می‌توان آن را اثبات کرد، مربوط به تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه نظام بانکی ایران است و ارتباطی با FATF ندارد اما دولت وقت با چشمان باز، پروژه FATF را آغاز کرد و هدف اصلی آن نیز پوشاندن نقایص جدی برجام و احتمال آشکار شدن آن برای مردم بود. 
حالا که رئیس‌جمهور پزشکیان پیگیری این موضوع را اولویت خود اعلام کرده است، می‌توان نتیجه را حدس زد. زمان خوبی برای پیگیری این مسئله غیرواقعی در داخل مصرف می‌شود و تا چند وقت پروژه‌های رسانه‌ای- سیاسی فعال خواهد بود، خودی و دیگری ساخته می‌شود و در نهایت همان «تقریبا هیچ» برای مردم حاصل خواهد شد. فقط باید امیدوار بود که در این مسیر تعهدات هزینه‌دار جدید بین‌‌المللی برای ایران ایجاد نشود.
 
 
حزب‌الله از 18 سال قبل که اسرائیل را شکست داد قوی‌تر است
 
هجده سال پس از جنگ ۳۴ روزه، حزب‌الله لبنان بر خلاف جنگ 34 روزه، اکنون ارتشی با تسلیحات پیشرفته‌تر، نیروی رزمی بیشتر و مشروعیت بالاتری در لبنان و منطقه برخوردار است. جنگ با حزب‌الله بزرگ‌ترین چالش برای اسرائیل است چرا که زرادخانه آن تا ۱۵۰ هزار موشک در اختیار دارد و رزمندگانش در میدان‌های مختلف آبدیده شده‌اند.
این تحلیل را نشریه آمریکایی فارین پالیسی با اشاره به انفجار اخیر پیجرها در لبنان منتشر کرده و نوشت: احتمالاً عامل این عملیات اسرائیل بوده است. با وجود هشدار‌های آمریکا درباره اینکه انجام عملیات گسترده می‌تواند به جنگ تمام عیار منطقه‌ای ختم شود، اسرائیل بر جلوگیری از حملات حزب‌الله تأکید می‌کند. حمله پیجری می‌تواند آغازی بر یک نبرد نظامی علیه حزب‌الله در لبنان باشد یا تنها می‌تواند یک عملیات سری جدید در چهارچوب جنگ سایه طولانی بین اسرائیل و نیرو‌های نیابتی ایران باشد. اما این احتمال نیز وجود دارد که اسرائیل امکان اجتناب از افشای چنین نفوذی را نداشته و مجبور به عملیات شده است.
این حمله گامی برای بازیابی حیثیت خدشه‌دار شده سرویس جاسوسی موساد پس از حمله ۷ اکتبر حماس به‌شمار می‌رود. گمانه‌‌های مختلفی درمورد اینکه چگونه موساد توانسته چنین حمله‌ای را به انجام برساند مطرح است. 
حزب‌الله از روش‌های قدیمی برقراری ارتباط استفاده می‌کند. بعد از عملیات ۷ اکتبر، پرسنل حزب‌الله از استفاده از تلفن‌های شخصی اجتناب نموده‌اند و سید حسن نصرالله از رزمندگانش خواسته تا از شیوه‌های جایگزین برقراری ارتباط استفاده نمایند.
حزب‌الله احتمالاً پس از این حمله اقدام به ارزیابی مجدد کل دستگاه امنیت داخلی خود خواهد کرد تا با شناسایی شکاف‌های موجود در امنیت عملیاتی‌اش، مهارت‌های اعضایش را ارتقا ببخشد. یکی از دلایل این حمله پیجری، همانند ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران در اواخر جولای این بوده که موساد مصمم به ترمیم وجهه و اعتبار خویش است. قبل از حمله ۷ اکتبر، اطلاعات اسرائیل از اعتبار و آوازه بالایی برخوردار بود و شاهکار‌های اطلاعاتی آن در فیلم‌های جاسوسی‌ای نظیر فیلم مونیخ اسپیلبرگ و سریال فائودا بازگو می‌شدند. 
حوثی‌ها در یمن، گروه‌های شبه نظامی در عراق و سوریه و دیگر نیرو‌های نیابتی ایران اکنون شروع به اتخاذ اقدامات احتیاطی بیشتری خواهند کرد. این می‌تواند شیوه‌ای را که این گروه‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند تغییر دهد که به نوبه خود می‌تواند تأثیر مستقیمی بر هماهنگی میان آن‌ها شود. 
هرچند بازیگران مختلف حاضر در درگیری‌های منطقه ادعا می‌کنند که می‌خواهند از بروز یک جنگ تمام عیار اجتناب ورزند، اما همچنان ممکن است چنین جنگی همچون رویارویی جولای ۲۰۰۶ اسرائیل و حزب‌الله رخ بدهد. می‌توان استدلال کرد که آن جنگ یک شکست استراتژیک برای اسرائیل بود، زیرا حزب‌الله از زمان پایان آن جنگ به مراتب قدرتمندتر شده است.
حزب‌الله اکنون 18 سال پس از جنگ 34 روزه، یک سازمان نظامی کاملاً متفاوت با تسلیحات پیشرفته‌تر، نیروی نظامی بیشتر و مشروعیت بالاتر نه تنها در لبنان بلکه در منطقه است. همان‌گونه که ست جونز و دانیل بایمن اخیراً به درستی گفته‌اند، جنگ با حزب‌الله، بزرگ‌ترین چالش اسرائیل در دهه‌های اخیر خواهد بود. با این حال، شرایط دارد دقیقاً به همان سمت پیش می‌رود.
حزب‌الله خود را ملزم خواهد دانست که به حمله پیجری پاسخ بدهد. حتی اگر حزب‌الله بگوید که نمی‌خواهد وارد جنگ شود، اما در حالی که اقدامات متقابل طرفین ادامه دارد و هرکدام به دنبال استقرار نیرو‌های خود به شکلی هستند که بتوانند از مزیت اقدام نخست برخوردار باشند، هرگونه ارسال پیام اشتباه می‌تواند هر دو طرف را به سمت درگیری سوق دهد.
اسرائیل خوب می‌داند که حزب‌الله حماس نیست. حزب‌الله از ارتشی متعارف با ۱۵۰ هزار موشک برخوردار است. و در میان کامل‌ترین، آموزش دیده‌ترین و پرمنابع‌ترین بازیگران غیردولتی در سیاست جهانی قرار دارد. مبارزان این گروه در جبهه‌های مختلف کارآزموده شده‌اند و در کنار سپاه پاسداران، کار با تسلیحات پیشرفته را آموزش دیده‌اند.
 
 
وقتی روزنامه رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت نعل وارونه می‌زند
 
روزنامه اعتماد ضمن کتمان واقعیت‌های برجام ادعا کرد سیاست خارجی ایران، انعطاف‌ناپذیر و در تقابل با توافقات بین‌المللی است.
یک محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان، در روزنامه اعتماد نوشت: «متاسفانه مسئله سياست خارجي ايران فراتر از دوستي يا دشمني با اين كشور و آن كشور است و به تقابل با نظام جهاني هم منجر شده است. نمونه آن در عدم تصويب FATF يا صدور قطعنامه‌هاي شوراي امنيت با ۱۵ راي مثبت همه اعضاي آن عليه ايران است. آنچه باعث كاهش حمايت مردم از مجموعه سياست خارجي شد، در كنار ناكارآمدي سياست خارجي، همين تقابل با توافقات بين‌المللي است. توافقاتي كه موجب مي‌شود كشورهاي مثلا دوست و نزديك نيز با ما همراهي نكنند و عليه ما راي دهند.
نكته مهم ديگري كه در سياست خارجي ايران مورد ابهام و سؤال است، عبور از مرحله انعطاف‌پذيري است. به عبارت ديگر سياست خارجي كشور را در حالت صفر و يك يا برد و باخت تعريف مي‌كنيم. نتيجه آن تاثيرپذيري شديد ما از تغيير مواضع كشورهاي ديگر است. به‌طور كلي هم صفر و يك شدن بازي روابط خارجي نادرست است و هم اينكه همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد يك كشور قرار دادن موجب نقض استقلال در تصميم‌گيري مي‌شود كه هزينه سياستگذاري را زياد مي‌كند و البته اين دو ويژگي دو روي يك سكه هستند.
پيش از آغاز به كار دولت مرحوم آقاي رئيسي در متني نوشتم كه اگر طرفداران دولت ايشان فكر مي‌كنند بدون حل مشكل برجام و در واقع بدون حل سياست خارجي مي‌توانند اندكي از وعده‌هاي انتخاباتي خويش را محقق كنند، معلوم است خيلي از مرحله پرت هستند ولي اگر توانستند بدون حل برجام اين كار را انجام دهند، معلوم است ما خيلي از مرحله پرت هستيم. سه سال گذشته و معلوم شد كه چقدر از مرحله پرت بودند. بالتبع امروز هم اين استدلال وجود دارد. البته حل مسئله خارجي بدون وفاق داخلي ممكن نيست كه خوشبختانه در اين دولت در دستور قرار دارد و ما را به حل مسئله خارجي نيز اميدوار مي‌كند. به نظر من در قالب وفاق داخلي مي‌توان سياست خارجي را در مسيري قرار داد كه اغلب اين مشكلات در مسير مثبت قرار گيرند و اين يك مطالبه و ضرورت عاجل است».
گزافه گویی محکوم امنیتی در روز نامه وابسته به الیاس حضرتی (رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت) در حالی است که برجام یک توافق بین‌المللی با ضمانت شورای امنیت بود که نه طرف ایرانی بلکه طرف آمریکایی و اروپایی آن را زیر پا گذاشتند. در همین موضوع FATF هم که عمدا وارونه روایت می‌شود، دولت روحانی با دور زدن مجلس و دادن تعهد مخفیانه، 37 بند از 41 تعهد داده شده در اکشن پلن FATF  را به اجرا گذاشت اما ثمره واگذاری امتیازات هنگفت برجامی و اجرای چندین سال آن 37 بند، نه کاهش تحریم‌ها بلکه دو برابر شدن آنها بود. بعد از آن هم که از آقای ظریف سؤال شد که چه تضمینی وجود دارد که پس از انجام 4 بند دیگر تحریم‌ها لغو شود و افزوده نشود، او بر اساس عبرت برجام پاسخ داد که هیچ تضمینی وجود ندارد.
اکنون سؤال این است که اگر آن همه انفعال دولت روحانی و واگذاری امتیازات یکطرفه انعطاف نبوده، پس انعطاف چیست؟ 
نکته بعدی این که فروش نفت ایران با برجام و FATF به زیر سیصد هزار بشکه رسید و تحریم‌های اقتصادی از 800 مورد به 1700 مورد افزایش یافت. اما دولت شهید رئیسی به اعتبار معطل نماندن در نقشه وقت‌کشی غرب توانست صادرات نفت را به بالای یک و نیم میلیون بشکه برساند، واردات معطل و موکول شده واکسن به برجام و FATF را اجرائی کند و واکسیناسیون کرونا را با موفقیت به سرانجام برساند، تجارت با کشورهای مختلف منطقه و فرامنطقه را توسعه دهد، رشد اقتصادی منفی شده را به رشد مثبت بالای 5 درصد برساند.
 
 
آیتی: مهم‌ترین نقطه ضعف پزشکیان بی‌برنامگی است
 
یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: من وقتی نشست خبری آقای پزشکیان را می‌دیدیم متوجه نشدم که برنامه و راهبرد او در حوزه‌های مختلف چیست. او کلی سخن می‌گفت.
مهدی آیتی، عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم به «نامه‌نیوز» گفت: «شاید مهم‌ترین نقطه ضعف آقای پزشکیان که از روز اول هم وجود داشت، بی‌برنامگی است. هر وقت از او می‌پرسند که برنامه شما چیست، ارجاع می‌دهد به برنامه پنج‌ساله و فرامین رهبر انقلاب. اگرچه آقای پزشکیان سوابق خوبی به لحاظ سلامت نفس دارد اما تا اینجای کار نشان داده است از لحاظ اجرائی چندان قوی نیست و خیلی به حوزه دیپلماسی هم آشنا نیست. آقای پزشکیان در نشست خبری اخیرش هم به کلی‌گویی پرداخت. کلی‌گویی تا یک جایی کِشش دارد و مردم تا یک جایی پذیرای حرف‌های کلی هستند. دنیا هم پذیرای کلی‌گویی نیست. عرصه بین‌المللی بسیار پیچیده است و باید با برنامه و دقت جلو رفت».
او ادامه داد: «آقای پزشکیان در جاهایی ضعف دارد. در مصاحبه مطبوعاتی اخیر به وضوح می‌شد ضعف‌هایش را مشاهده کرد و مهم‌ترینِ آنها نداشتن یا عدم ارائه برنامه دقیق است. آقای پزشکیان می‌گوید مرزها باید برداشته شود. این حرف دقیق نیست. کشورهای عضو اتحادیه اروپا بعد از جنگ جهانی پنجاه سال تلاش کردند تا چنین اتحادی بینشان شکل بگیرد که البته هنوز هم مشکلاتی در وحدت میان خود دارند؛ نمونه‌اش جدایی انگلیس. آقای پزشکیان در نشست خبری اخیرش از این دست سخنان بسیار مطرح کرد».
این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «من فکر می‌کنم شرایط طوری پیش رفت که شاید آقای پزشکیان هم انتظار نداشت رئیس‌جمهور شود و اگر حمایت یکپارچه جبهه اصلاحات از او نبود حتما رئیس‌جمهور نمی‌شد. واقعیت این است که این جبهه اصلاحات بود که پزشکیان و روحانی را رئیس‌جمهور کرد». آیتی در پایان گفت: «من وقتی نشست خبری آقای پزشکیان را می‌دیدیم واقعا متوجه نشدم که برنامه و راهبرد او در حوزه بنزین، جنگ اوکراین، جنگ غزه، برجام، خلق پول، آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده، مذاکره با غربی‌ها و... چیست. نکته دیگر هم آن است که آقای پزشکیان در آخر جلسه در پی پرسش یکی از خبرنگاران درباره رفع حصر گفت که مشکل آقای کروبی حل شده است. او طوری سخن گفت که چنین القا شد که این موضوع در دوره او حل شده است اما چنین نیست و مشکل حصر آقای کروبی پیش از روی کارآمدن آقای پزشکیان حل شده بود».