md.appm50.ir

کد خبر: ۲۹۵۸۰۸
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۷

اعتراف سران رژیم صهیونیستی به حقانیت مقاومت فلسطینی‌ها (نگاه)

 
 
مترجم: سید محمد امین‌آبادی
«آمی آیالون»، رئیس سابق «شاباک» سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، اخیراً در مصاحبه‌ای با روزنامه اسرائیلی «معاریو»، اظهار داشت که اگر فلسطینی بود، «بدون هیچ محدودیتی» با کسانی که سرزمینش را دزدیدند، می‌جنگید. وی در این مصاحبه گفت: «تا جایی که به فلسطینی‌ها مربوط می‌شود، آنها سرزمین خود را از دست دادند، به همین دلیل است که وقتی از من می‌پرسند اگر فلسطینی بودی چه می‌کردی؟ من می‌گویم اگر کسی بیاید و سرزمین من را بدزدد، من بدون هیچ محدودیتی با او می‌جنگم.». «آیالون» تأکید کرد که فلسطینی‌ها «خود را به عنوان یک ملت می‌بینند. یکی از تراژدی‌های ما این است که آنها را به عنوان افراد می‌بینیم که برخی از آنها خوبند و برخی دیگر بد.»
در میان انبوه اظهارات مقامات اسرائیل و حامیان اسرائیل که فلسطینی‌ها را به عنوان «بربرها»، «یهودستیز»، «تروریست»‌، «وحشی‌» و «حیوانات انسانی» و سایر القابی از این دست توصیف کرده‌اند بسیاری از سران«اسرائیل» نیز مانند «آیالون»، همیشه با مبارزه فلسطینی‌ها همذات‌پنداری کرده‌اند و به‌طور علنی اعتراف کرده‌اند که اگر آنها فلسطینی بودند و نه استعمارگر یهودی، به‌راحتی به مبارزه علیه صهیونیست‌ها و اسرائیل می‌پیوستند.
حتی «موشه دایان»، وزیر دفاع معروف اسرائیل، مبارزات فلسطینیان در غزه و مقاومت آنها در برابر استعمار اسرائیل را درک می‌کرد. در‌آوریل 1956، مبارزان مقاومت فلسطینی یک افسر امنیتی را در شهرک یهودی نشین «ناحل عوز» که در سال 1953 در یک مایلی غزه تأسیس شده بود، کشتند. این افسر چند روز قبل فلسطینی‌ها را که در تلاش بودند به اراضی خود بازگردند، مورد ضرب و شتم قرار داده بود، زیرا اسرائیلی‌ها آنها را اخراج کرده بودند. 
«موشه دایان: در تشییع جنازه این افسر امنیتی صهیونیست خطاب به عزاداران یادآور شد: «امروز بیایید انگشت اتهام را به سمت فلسطینی‌های قاتل این افسر دراز نکنیم. ما که هستیم که بخواهیم علیه نفرت آنها استدلال کنیم؟ هشت سال است که آنها در اردوگاه‌های پناهندگان خود در غزه می‌نشینند و در مقابل چشمان آنها، زمین و روستاهایی را که آنها و اجدادشان در آن زندگی می‌کردند، به خانه خود تبدیل می‌کنیم. ما نسلی از مهاجران هستیم و بدون کلاه ایمنی فولادی و لوله تفنگ، نمی‌توانیم درخت بکاریم یا خانه بسازیم.... از دیدن نفرت اعراب علیه ما که منتظر لحظه‌ای هستند که دستانشان به خون ما آلوده شود نترسیم.»
صحبت‌های اخیر «آیالون» جدید نیست. وی در مصاحبه‌ای که در ماه مارس(اسفند 1402) با شبکه تلویزیونی آمریکایی «ای بی‌سی » داشت اعلام کرده بود که اگر فلسطینی بود، «با اسرائیل می‌جنگید» و «هر کاری را انجام می‌داد» تا به آزادی دست یابد. «آیالون» اولین رهبر اسرائیلی نیست که مبارزه فلسطینیان برای پایان دادن به استعمار شهرک‌نشین صهیونیستی و آپارتاید اسرائیل را به خوبی درک کرده است. در واقع، او بخشی از یک لیست طولانی از رهبران صهیونیست و اسرائیلی است که بدون تردید، درک یا حتی همذات‌پنداری خود را با مبارزه فلسطینی‌ها ابراز کرده‌اند. در سال 1923،  «ولادیمیر ژابوتینسکی»، بنیانگذار «صهیونیسم تجدیدنظرطلب» که بعدها «مناخیم بگین» جانشین او شد‌، در مورد مقاومت فلسطینی‌ها اظهارکرده بود:«هر مردم بومی- فرقی نمی‌کند که متمدن باشند یا وحشی- کشور خود را به عنوان خانه ملی‌شان می‌بینند، که همیشه آن را به‌صورت کامل در اختیار خواهند داشت. آنها به‌طور داوطلبانه اجازه نمی‌دهند که کسی در این خانه با آنها شریک شود. برای اعراب هم همین طور است. سازشکاران در میان ما تلاش می‌کنند تا ما را متقاعد کنند که اعراب نوعی احمق هستند که می‌توان آنها را فریب داد... که حق طبیعی و آباء و اجدادی خود را بر فلسطین به خاطر منافع فرهنگی و اقتصادی کنار می‌گذارند. من این ارزیابی از اعراب فلسطین را به شدت رد می‌کنم.آنها نیز مانند بقیه مردم جهان هستند و به فلسطین سرزمین مادری خود عشق می‌ورزند»
«ژابوتینسکی» به خوبی فهمیده بود که فلسطینی‌ها یک دسته «اراذل و اوباش نیستند بلکه یک ملت هستند.». او به عنوان یک فاشیست که به موسولینی احترام می‌گذاشت، اجازه نداد که نژادپرستی‌اش علیه فلسطینی‌ها چشم او را نسبت به حقایق موجود کور کند؛ به همین دلیل نیز او دقیقاً به دنبال مبارزه با فلسطینی‌ها‌، تحت انقیاد درآوردن آنها زیر حکومت صهیونیستی و اخراج آنها از فلسطین بود. «دیوید بن گوریون»، اولین نخست‌وزیر اسرائیل، مبارزه فلسطینیان را کاملاً درک می‌کرد، حتی اگر متعهد به سرکوب آنها بود. وی بیان کرد:«اگر من یک رهبر عرب بودم، هرگز با اسرائیل توافق نمی‌کردم. طبیعی است؛ کشورشان را گرفته‌ایم. مطمئناً خدا به ما وعده داده است، اما چه اهمیتی برای آنها دارد؟..آنها فقط یک چیز می‌بینند: ما آمده‌ایم کشورشان را دزدیده‌ایم. چرا باید قبول کنند؟»
همذات‌پنداری رهبران رژیم صهیونیستی با فلسطینی‌ها در دهه‌های بعد نیز ادامه یافت و شاید با شدیدترین حالت توسط «ایهود باراک»، نخست‌وزیر سابق اسرائیل بیان شد. «باراک» یکی از اعضای یک واحد کماندوی جوخه مرگ اسرائیلی بود که در سال 1973 برای کشتن سه انقلابی فلسطینی به بیروت اعزام شده بود. همذات‌پنداری «باراک» با فلسطینی‌ها بدون قید و شرط است و او در مصاحبه با روزنامه اسرائیلی ‌هاآرتص تاکید کرد: «اگر من یک فلسطینی بودم، حتی به یک گروه تروریستی هم می‌پیوستم.». «لیا رابین»، بیوه «اسحاق رابین»، که خود در اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها در سال 1948 جنگیده بود در سال 1997 اظهار داشت که «ما [یهودیان] از تروریسم برای ایجاد کشور خود استفاده کردیم. چرا باید انتظار داشته باشیم که فلسطینیان متفاوت باشند؟»
مهم‌ترین نکته این است که در این اظهارات‌، هیچ یک از این سران اسرائیلی فکر نمی‌کردند که دلیل مقاومت فلسطینیان در برابر اسرائیل، یهودی بودن اسرائیل بود. در مقابل، همه آنها تأیید کردند که دلیل مقاومت فلسطینیان در برابر اسرائیل و یهودیان اسرائیلی این است که اسرائیلی‌ها سرزمین و کشور آنها را دزدیدند و همچنان به دزدی و سرکوب آنها و سلب استقلال و آزادی آنها ادامه می‌دهند.
تبلیغات وحشتناک دولت کنونی اسرائیل که می‌گوید عملیات فلسطینی‌ها در 7 اکتبر(15 مهر)، اسرائیلی‌ها را به عنوان یهودی و نه به عنوان مستعمره‌نشین هدف قرار داده است و بنابراین «مرگبارترین» حمله به یهودیان از زمان «هولوکاست» بوده است، همان‌طور که رهبران غربی و رسانه‌های اصلی مطیع آنها مکرراً به ما می‌گویند، به وضوح به دنبال پنهان کردن استعمارگری یهودیان اسرائیلی و اشغال سرزمین فلسطینی‌ها به عنوان دلیل مقاومت فلسطینی‌ها علیه اسرائیل است. این دروغ‌ها به دنبال تبرئه کردن یهودیان اسرائیلی از جرم دزدیدن اراضی فلسطینی‌ها هستند و با تأکید فلسطینی‌ها و تمام این رهبران صهیونیست که همواره مبارزه فلسطینی‌ها را به عنوان مقاومت در مقابل اشغالگری درک کرده‌اند، تضاد دارد. مقاومت فلسطین در 7 اکتبر به دلیل یهودی بودن به یهودیان اسرائیلی حمله نکرد بلکه به این دلیل به آنها حمله کرد که آنها سرزمین فلسطین را اشغال کرده و شهرک در آن درست کرده‌اند.
درک و همذات‌پنداری با مبارزه فلسطینی‌ها توسط همان رهبران اسرائیلی که بر فلسطینی‌ها ستم کرده‌اند، تنها اشتباه لفظی نیست؛ این گفته‌ها به‌وضوح نمایانگر درکی عمیق از ماهیت خشونت و ظلمی است که اسرائیل بر مردم فلسطین اعمال کرده و همچنان نیز به این ظلم ادامه می‌دهد. برخلاف تبلیغات رسمی اسرائیل و تکرار آن توسط رهبران سیاسی غربی و رسانه‌های جریان اصلی در غرب‌، فلسطینی‌هایی که از اوایل دهه 1880 در برابر استعمار صهیونیستی مقاومت کرده‌اند، اصلاً رفتار انحرافی و خلاف قاعده و نابهنجار نداشتند. 
تنها تفاوت، به نظر می‌رسد این است که فلسطینی‌ها یهودی نیستند و به این ترتیب، نمی‌توانند مورد احترام و تحسین غربی‌ها به خاطر مقاومتشان در مقابل اشغالگری قرار گیرند، احترامی که باید به هر مردمی که برای یک و نیم قرن در برابر استعمار مقاومت کرده‌اند، تعمیم داد. در حالی که رهبران اسرائیل علی رغم نژادپرستی استعماری خود دلیل مقاومت فلسطینی‌ها را درک می‌کنند‌، اما نژادپرستی عمیق غرب علیه فلسطینی‌ها موجب شده است که هیچ رهبر سیاسی غربی تا به حال به این فکر نکند که اگر آنها جای فلسطینی‌ها بودند در مقابل اشغال سرزمینشان چه می‌کردند.