md.appm50.ir

کد خبر: ۲۹۹۶۹۴
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۹

مشکل مدعیان اصلاحات بدتدبیری است، نه بدشانسی (خبر ویژه)

روزنامه هم‌میهن با استقبال سخنان روحانی که گفته بود «شرایط دولت چهاردهم، سخت‌تر از دولت یازدهم در سال ٩٢ است»، مدعی شد دولت پزشکیان بد اقبال‌تر از دولت روحانی است.
 
 
 
این روزنامه در یادداشتی نوشت «شاید هیچ‌کس همچون حسن روحانی، معنای عبارت «دونالد ترامپ» را نداند؛ رئیس‌جمهوری غیرمترقبه که در طلایی‌ترین روزهای ریاست‌جمهوری روحانی ناگهان در آمریکا ظهور کرد و هرچه او کِشته بود، بر باد داد.
خروج از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ بلایی بود که ترامپ بر سر روحانی نازل کرد و کلید او را که تازه دو سه سالی بود سخت‌ترین قفل سیاست خارجی را گشوده و بندهای تحریم را تا حد زیادی زدوده بود؛ از کار انداخت. روحانی و یارانش، تازه داشتند از زیر بلای ترامپ کمر راست می‌کردند که سیلاب‌های سراسری ۱۳۹۸ و پس از آن، بلایی سهمگین‌تر چون کرونا فرا رسید.
روحانی با این‌حال، حالا که ۱۰۰روز از آغازبه‌کار پزشکیان می‌گذرد، احساس می‌کند یکی، بدشانس‌تر از او هم وجود دارد. شب نخست با ترور رهبر حماس، گذشت و از فردای آن، ایران وارد بی‌سابقه‌ترین سطح تنش خارجی پس از جنگ ایران و عراق شد. چنین بود که صد روز نخست دولت را باید روزها و شب‌های خوف ‌و رجا دانست.
وضعیتی چنان معلق و بلاتکلیف که شاید برای آن، بازگشت ترامپ نه یک بلا که نوری در انتهای تونل بنماید... اما حتی اگر تصمیم ایران در مواجهه با آمریکا و اسرائیل همچنان مبتنی بر راهبرد اعلامی «نه جنگ، نه مذاکره» باشد؛ در مقابل، نتانیاهویی قرار دارد که بقای خود را در گروی گستردن جنگ می‌داند. راست رادیکال اسرائیل دچار این تصور است که پس از حماس و حزب‌الله، فرصت و بهانه لازم برای تعیین تکلیف ایران را هم به دست آورده است.
ولی حتی اگر جنگی هم در نگیرد و وضعیت صرفاً بر لبه تنش باقی بماند، باز هم تداوم شرایط «نه جنگ، نه صلح»، اداره کشور را دچار چالش جدی می‌کند و دولت را از پیشبرد برنامه‌های توسعه‌ای و حتی رفع مسائل روزمره بازمی‌دارد؛ آن‌هم دولتی که برخلاف ادعای کیهان، نه اسبی زین‌شده از دولت قبل به ارث برده؛ بلکه با شرایطی مواجه است که روحانی آن را از زمان آغازبه‌کار خود در سال۱۳۹۲ سخت‌تر می‌داند‌.
در سطح داخلی، احتمالاً اینکه احمدی‌نژاد هر میراثی برای روحانی به جا گذاشت؛ دست‌کم این ویژگی را داشت که در دو سال آخر دولت‌اش در نزد بلوک قدرت به مهره‌ای سوخته و «سرحلقه انحراف» فرو کاسته بود. ازاین‌رو، زبان روحانی در نقد و نفی وضع موجود باز بود و او پس از تشکیل دولت هم، می‌توانست آنچه واقعاً به ارث برده، اعلام کند و دست‌کم تا دو سال، بخش مهمی از کمبودها و چالش‌ها را به دولت ارجاع دهد. نطق‌های صریح روحانی علیه احمدی‌نژاد و حامیان او، عملاً یکی از موتورهای محرکه دولت دوازدهم بود که به تقویت انسجام و تشجیع حامیان او کمک می‌کرد. این درحالی است که پزشکیان دولتی را به ارث برده که ازیک‌سو، هیچ‌گاه عملکرد آن به صورت علنی از سوی بلوک اصلی قدرت مورد نقد و رد قرار نگرفت و ازسوی دیگر، شکل درگذشت رئیس آن، کلیت دولت را در‌هاله‌ای قدسی قرار داده که زیر سؤال بردن عملکرد آن، با هجمه گسترده تبلیغاتی و حتی برخورد و فشار سیاسی همراه می‌شود.».
نویسنده هم‌میهن طوری ماجرا را به بخت و اقبال و شانس ارجاع می‌دهد که انگار اتفاقات عالم بر مبنای شانس و اقبال است و حال آن که هم در زمان مذاکرات برجام و هم قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر کشورمان، حضور ترامپ در مسند قدرت در آمریکا قابل پیش‌بینی بود و صاحب‌نظران نسبت به آن تذکر می‌دادند اما مثلا در ماجرای برجام، از سوی امثال آقای ظریف مورد انکار و تمسخر قرار می‌گرفتند. این که با وجود هشدار صاحب‌نظران درباره نگاه امثال ترامپ به توافق محتمل در سال 1394، آقای واعظی رئیس دفتر آقای روحانی گفت آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام را پیش‌بینی نمی‌کردیم، از بی‌تدبیری و خوش‌خیالی محض حکایت می‌کند.
نکته دوم این که بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله، بلایی همه جایی است. و در هر دوره و دولتی ممکن است اتفاق بیفتد. اما درباره کرونا، می‌توان رکورد 709 کشته در یک روز در دولت روحانی را با واردات و واکسیناسیون سراسری در دولت رئیسی مقایسه کرد و این در حالی بود که روحانی و دولتمردانش فقط بلد بودند بگویند «واکسن، سوهان قم نیست» و «تا مشکل FATF حل نشود، نمی‌توانیم واکسن وارد کنیم»!
سوم؛ گرفتاری بزرگ آقای پزشکیان، نه شدت و ضعف مشکلات و خصومت دیرین آمریکا، بلکه از محافل سیاسی پدرسالاری هستند که به هر مدیریت دولتی راه یافته‌اند، آن مدیریت و دولت را زمینگیر کرده و وادار به انفعال در برابر آمریکا کرده‌اند.
نکته چهارم؛ اگر نتانیاهو آرزو دارد پس از لبنان و غزه سراغ تهدید علیه ایران بیاید -چنان که هم میهن اذعان دارد- پس باید بر او پیشدستی کرد، نه اینکه واکنش منفعلانه و مرعوبانه داشت (چنان که تنها نسخه غربگرایان است).
پنجم؛ دولت رئیسی، مدیریت کشور را با خزانه جارو شده و رشد منفی اقتصادی و صادرات نفتی سقوط کرده و 1500 هزار میلیارد بدهی انباشته و واردات هشت میلیون تن گندم و قطع برق و گاز گسترده در زمستان و تابستان و کشتار صدها نفر در اثر کرونا از دولت روحانی تحویل گرفت تا جایی که دولتمردان روحانی در همان جلسه اول با شهید رئیسی گفته بودند دولت پولی برای پرداخت حقوق سر ماه کارکنان خود ندارد. دولت رئیسی در دو سال و نه ماه توانست بخش عمده‌ای از خسارت‌های پدید آمده در هشت سال قبل از خود را مهار کند یا کاهش دهد. خودکفایی در تولید گندم، صرفه‌جویی یک و نیم میلیون تنی در مصرف آرد در اثر راه‌اندازی سامانه هوشمند یارانه آرد و نان، کاهش ناترازی سنگین در تولید و مصرف برق، تسویه چند صد هزار میلیارد تومان بدهی انباشته، افزایش قابل توجه صادرات نفتی، کاهش نسبی تورم، مثبت شدن نرخ رشد اقتصادی و... تفاوت وضعیتی را که شهید رئیسی تحویل گرفت با وضعیت فعلی را نشان می‌دهد.
ششم، در موضوع دولت احمدی‌نژاد (با همه اشتباهات چند سال آخر احمدی‌نژاد) باید همین یک جمله را گفت که بسیاری از دولتمردان روحانی و حامیان وی در سال‌های پایانی دولت خود آرزو می‌کردند که بتوانند به وضعیت و نرخ رشد اقتصادی سال 1390 (دوره احمدی‌نژاد) برگردند و نتوانستند.